سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سرزمین اقتدار

دولت موقت مهدوی کنی

در پی بمب‌گذاری در دفتر نخست‌وزیری در 8 شهریور و مرگ محمدعلی رجایی رئیس‌جمهور، شورای موقت ریاست‌جمهوری به عضویت هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس و عبدالکریم موسوی اردبیلی رئیس دیوان عالی تشکیل، و محمدرضا مهدوی کنی را که عهده‌دار سمت وزارت کشور در کابینه? باهنر بود به نخست‌وزیری برگزید. وی در 11 شهریور 1360 کابینه موقت خود را تشکیل داد و وزرا را به مجلس معرفی کرد.

دولت موقت مهدوی کنی پس از 2 ماه اداره کشور، در پی برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و انتخاب علی خامنه‌ای به ریاست جمهوری، در 7 آبان 60 به فعالیت خود خاتمه داد.


ریاست‌جمهوری خامنه‌ای

سید علی خامنه‌ای در انتخابات مهرماه 1360 به مقام ریاست جمهوری رسید. این در حالی بود که 42 نفر از 46 نامزد رقیب وی در این انتخابات رد صلاحیت شدند و تا حدود زیادی مشخص بود که نامزداول مورد حمایت نظام، خامنه‌ای است. او در این انتخابات که با مشارکت 75?ی مردم برگزار شد و از میزان مشارکت در دو انتخابات پیش بیشتر بود، 95? رای‌ها را به دست آورد که تا کنون بیشترین است.

در انتخابات سال 1364 نیز، بسیاری از رقیبان خامنه‌ای از جمله نامزدان نهضت آزادی یعنی مهدی بازرگان و ابراهیم یزدی و احمد صدر حاج‌سیدجوادی، رد صلاحیت شدند و او بار دیگر با کسب 85? رای در سمت ریاست‌جمهوری ماند.


ریاست‌جمهوری رجایی

ریاست جمهوری رجایی حکم او در 11 مرداد 1360 آغاز شد و با ترور او در انفجار تروریستی دفتر نخست‌وزیری در 8 شهریور 1360 به پایان رسید.[13] مدت 28 روزه ریاست‌جمهوری رجایی، کوتاه‌ترین دوره ریاست‌جمهوری در تاریخ ایران است.[13]


 

ریاست‌جمهوری بنی‌صدر

بنی‌صدر پس از احراز پست ریاست جمهوری، مانند نخست وزیر پیشین مهدی بازرگان، در رویارویی با روحانیون حزب جمهوری اسلامی چون علی خامنه‌ای و علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی قرار گرفت که می‌کوشیدند از او عاملی تشریفاتی و بی‌نفوذ بسازند.[1] این منازعات، بر فضای سیاسی کشور در دوران ریاست جمهوری او تاثیر بسیار نهاد. بنی‌صدر در انحلال دادگاه‌های انقلاب، سپاه پاسداران و کمیته‌ها و همچنین تحت کنترل درآوردن قوه قضائیه و رادیو و تلویزیون شکست خورد. خمینی شخصاً، مقام ریاست دیوان عالی کشور را به محمد بهشتی و دادستانی کل را به موسوی اردبیلی که از اعضای بلندپایه حزب جمهوری اسلامی بودند، محول نموده بود.[2]

در اواخر فروردین ماه سال 1359 شورای انقلاب با تایید خمینی و با هدف تصفیه دانشگاه‌ها از اساتید و دانشجویان دگراندیش، به گروه‌های سیاسی منتقد مهلتی سه روزه داد تا دفاتر خود را تخلیه کنند. در طی این روزها درگیری و خشونت در دانشگاه‌های ایران به اوج خود رسیده و این سرآغاز رویدادی شد که ازآن به عنوان «انقلاب فرهنگی ایران» یاد می‌شود.[3][4] بنی‌صدر که آن هنگام از حامیان اصلی انقلاب فرهنگی بود و نیروهای چپ، اصلی‌ترین منتقدان وی محسوب می‌شدند، صبح روز دوم اردیبهشت همراه با انبوهی از مردم تهران به دانشگاه تهران رفت و با سخنرانی خود مصوبه شورای انقلاب را ابلاغ نموده و بر ضرورت انقلاب فرهنگی تأکید کرد. بنی‌صدر گمان می‌کرد توانایی کنترل و هدایت کردن انقلاب فرهنگی را دارد، لیکن هدایت آن به دست حامیان خمینی افتاد.[4][5][6]

مجلس شورای اسلامی که اکثریت آنرا اعضای حزب جمهوری اسلامی تشکیل می‌داد، کاندیداهای بنی‌صدر را برای احراز پست نخست‌وزیری نپذیرفت این کشمکش حدود یک ماه ادامه یافت و حتی نخست وزیری مصطفی میرسلیم از اعضای حزب جمهوری نیز مورد موافقت مجلس قرار نگرفت. حزب جمهوری، محمدعلی رجایی را معرفی نمود و بر آن پافشاری می‌کرد.[7] بنی‌صدر سرانجام از روی اکراه و تحت فشارها، رجایی را که مورد تایید او نبود در مرداد 1359 به سمت نخست وزیری دولت خویش انتخاب کرد.

در اواخر ماه شهریور همان سال، عراق به خاک ایران یورش برد که آتش جنگی هشت ساله بین این دو کشور را برافروخت.[1] او در ابتدای جنگ به سیاستهایی معتقد بود که موجب مخالفت حزب جمهوری اسلامی و مجلس و روحانیونی که پیشتر از او حمایت کرده بودند، شد. حزب، روزنامه جمهوری اسلامی را منتشر می‌کرد و بنی صدر شروع به انتشار روزنامه انقلاب اسلامی نمود.

در نهم ماه آبان، بنی‌صدر طی نامه‌ای رسمی به خمینی، وزیران کابینه نخست وزیر را که بی‌کفایت خطاب کرده بود، تهدیدی بزرگ تر از تجاوز عراق به خاک کشور خواند. وی همچنین در این نامه از نادیده گرفتن هشدارهایش درمورد وخیم‌تر شدن اوضاع اقتصادی و پافشاریهایش مبنی بر نیاز به سازماندهی مجدد نیروهای مسلح، گله کرد. این نامه و همچنین مخالفتهای او در گروگان گیری اعضای سفارت آمریکا در تهران، خشم مجلس وقت (که اکثریت آن از اعضای حزب جمهوری اسلامی تشکیل می‌شد) را بر انگیخت. [1]

بنی صدر در 14 اسفند 1359 در دانشگاه تهران سخنرانی کرد و از وجود شکنجه در زندان‌های ایران خبر داد. این سخنرانی باعث جنجال‌های زیادی در فضای سیاسی ایران شد.[8] در اوایل خردادماه، خمینی بدون نام بردن از بنی صدر، او را تقبیح کرد و شخصی خواند که خویش را بالاتر از قانون میبیند و به تصویبات مجلس بی اعتنا است. چند روز بعد روزنامه انقلاب اسلامی توقیف شد و خمینی بنی‌صدر را از سمت فرماندهی کل قوا برکنار کرد. همزمان نیروهای حزب‌اللهی به خیابانها آمده و خواستار اعدام بنی صدر شدند. بنی صدر با سازمان مجاهدین خلق که سازمانی منتقد حکومت وقت و دارای تشکیلاتی سازمان یافته و مسلح بود، متحد شد.[7] مجاهدین خلق نیز در پی تعارضات شدید با حکومت، از بنی‌صدر حمایت کرده و در تاریخ 29 خرداد 1360، مسعود رجوی رهبر این سازمان به همراه بنی صدر که در خفا به سر میبرد، مردم را به قیام فراخواندند و از هوادارانشان خواستند تا علیه حکومت در خیابانها حضور یابند.

صحنه‌ای از رویدادهای 30 خرداد 1360

یک روز پس از آن در 30 خرداد 1360، تظاهرات بزرگی در شهرهای مختلف کشور نظیر به راه افتاد.[9][10][11] حکومت نیز با اعلام خمینی و دیگر روحانیون حامی او به سرعت عکس‌العمل نشان داد و به سرکوب معترضان پرداخت.[12]


دولت موقت بازرگان

نوشتار اصلی: دولت موقت بازرگان

پس از ورود سید روح‌الله خمینی در روز 12 بهمن 57 به ایران، او طی سخنانی در بهشت زهرا وعده تشکیل دولتی انقلابی را داد. خمینی در شامگاه 14 بهمن در جلسه‌ای با حضور اعضای شورای انقلاب اسلامی، مهدی بازرگان را به عنوان نخست وزیر دولت موقت تعیین کرد. حکم نخست وزیری بازرگان در 15 بهمن ابلاغ و در 16 بهمن ذر آمفی تاتر مدرسه علوی به او اعطا شد. دولت او به مدت 9 ماه نخست وزیری کشور را بر عهده داشت. پس از اشغال سفارت آمریکا در 13 آبان 58 دولت بازرگان استعفا کرد.